گوشت و گربه


 

شاعر : مولوي




 
بود مردي کدخدا، او را زني
سخت طناز و پليد و رهزني
هرچه آوردي، تلف کرديش زن
مرد مضطر (1) بود اندر تن زدن
بهر مهمان گوشت آورد آن معيل (2)
سوي خانه با دو صد جهد طويل
زن بخوردش با کباب و با شراب
مرد آمد، گفت دفع ناصواب
مرد گفتش: گوشت کو؟ مهمان رسيد
پيش مهمان لوت (3) مي بايد کشيد
گفت زن: کاين گربه خورد آن گوشت را
گوشت خر ديگر، گرت بايد هلا (4)
گفت: اي ابيک (5) ترازو را بيار
تا که گربه بر کشم، گيرم عيار
بر کشيدش، بود گربه نيم من
پس بگفتش مرد: کاي محتال (6) زن
گوشت نيم من بود، افزون يک ستير (7)
هست گربه نيم من هم اي ستير (8)
اين اگر گربه است، پس آن گوشت کو؟
ور بود اين گوشت، گربه کو؟ بجو

پي نوشت ها :
 

1. بيچاره
2. عيالوار فقير
3. خوراک
4. اگر لازم است، بار ديگر گوشت بخر
5. از اسامي خاص غلامان
6. حيله گر
7. سير (شانزده مثقال)
8. مستوره، روي پوشيده

منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.